هانیاهانیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره

هانیا عشق قشنگ مامان و بابا

یه قدم بلند برای استقلال هانیا

هانیای مهربونم سلام بعد از حدود دو ماه دوباره فرصتی بهم دست داد تا بیام و سری به دلنوشته هام بزنم... نوشته هایی که با کلمه به کلمه اونها خاطره دارم... توی این دو ماه اتفاقای زیادی افتاده ولی امان از سر شلوغ آدمها که فرصت لذت بردن اتز خیلی چزها رو از آدم می گیره... همیشه دوست داشتم نیمه های شب و توی سکوت و تنهایی برات بنویسم ولی چه کنم که خستگی روزانه این مهم رو ازم گرفته و الان که ساعت 4 بعداز ظهر روز  سه شنبه 25 فروردین برات دردل می کنم... ماه اسفند که گذشت ماه بسیار پراسترسی بود. از یه طرف حجم کارهامون زیاد بود... از یه طرف خونه تکونیمون مونده بود. از یه طرف مامان عزیز حالش خوب نبود. از یه طرف فشار مالی رومون بود و خلاصه هر طرفی...
25 فروردين 1394
1